نقد فیلم صبحانه با زرافه‌ها

صبحانه با زرافه‌ها: کمدی فلسفی و ابزورد در سینمای سروش صحت

تحلیل و بررسی فیلم صبحانه با زرافه‌ها

سروش صحت به‌عنوان کارگردانی شناخته می‌شود که بیشتر با آثار طنز و کمدی اجتماعی مطرح شده است. طنز او، برخلاف لودگی صرف، آمیخته با تلخی‌های روزمره و بحران‌های هویتی شخصیت‌هاست. در آثار او، از سریال‌هایی مانند ساختمان پزشکان و لیسانسه‌ها گرفته تا فیلم‌هایی مانند جهان با من برقص و صبحانه با زرافه‌ها، ترکیبی از کمدی موقعیت، روایت انسانی و گاه فانتزی ابزورد به چشم می‌خورد. جهان داستانی صحت غالباً ساده به نظر می‌رسد، اما در دل این سادگی، پرسش‌های بنیادین درباره‌ی دوستی، مرگ، رهایی و زیستن مطرح می‌شود. با توجه به این ویژگی‌ها، صحت را می‌توان در میانه‌ی دو قطب سینمای ایران قرار داد: از یک‌سو، آثارش کمدی عامه‌پسند تلویزیونی هستند و از سوی دیگر، سینمایی فلسفی و ابزورد که قصد دارد هستی را به پرسش بکشد. سوال اصلی این است که آیا صحت توانسته این دو رویکرد را به آشتی برساند یا فیلم‌های او بین مخاطب عام و مخاطب فلسفی سرگردان می‌مانند؟

فیلم صبحانه با زرافه‌ها

فیلم صبحانه با زرافه‌ها روایت سه دوست [پویا، شاهین و مجتبی] است که در شب عروسی رضا، درگیر مصرف مواد مخدر می‌شوند. این شب ناگهان به تجربه‌ای تراژیک و فانتزی بدل می‌شود و محور اصلی داستان حول موضوعاتی چون بخشش، دوستی و تأمل در زندگی و مرگ شکل می‌گیرد. این روایت ساده و کم‌جزئیات در ظاهر، بستری برای پرداخت به بحران‌های هویتی و اگزیستانسیال شخصیت‌ها فراهم می‌آورد.

از نظر سبکی، فیلم در مرز میان کمدی موقعیت، ابزورد و درام انسانی حرکت می‌کند. شخصیت‌هایی که در موقعیتی ساده و روزمره قرار دارند، اما همین سادگی، زمینه‌ساز بروز تنهایی، بی‌معنایی و جست‌وجوی هویت قلمداد می‌شود. از نظر بصری نیز فیلم از سادگی درام و دیالوگ‌محوری بهره می‌گیرد؛ دوربین بیشتر ناظر است تا مداخله‌گر و ریتم فیلم هم‌پای گفت‌وگوها و تعاملات انسانی پیش می‌رود. این سبک مینیمالیستی، امکان تمرکز بر روابط انسانی و جزئیات روانی شخصیت‌ها را فراهم می‌کند که همزمان فضای باز برای خوانشی فلسفی و ابزورد ایجاد می‌نماید.

زرافه در فیلم نمادی از غریبی، فاصله و ارتفاع است؛ موجودی بلندبالا و غریب که طنز ایجاد می‌کند و همزمان بیگانگی و پوچی جهان انسانی را آشکار می‌سازد. این نماد، مخاطب را به یاد سنت ابزورد اروپایی (بکت و یونسکو) می‌اندازد، جایی که پوچی جهان در سطحی کمیک ظاهر می‌شود. در صورتی که بخواهیم ابزورد بودن ماجراهای این فیلم را با سنت کمدی سیاه و تئاتر ابزورد مقایسه کنیم، باید به جایی که بحران‌ها و پوچی جهان در هیأت خنده نمایان می‌شوند توجه کرد. صحت در این قالب، جریان کمدی ایران را ادامه می‌دهد؛ کمدی‌ای که نه صرفاً سرگرم‌کننده بلکه آینه‌ای از زیست طبقه متوسط شهری است، آدم‌هایی که گرفتار بحران هویت، رابطه و آینده هستند.

اما مشکل اصلی فیلم در جای دیگری اتفاق می‌افتد، درست است که سروش صحت در صبحانه با زرافه‌ها، جهان شخصی و طنز فلسفی خود را تمرین می‌کند، اما این جهان شخصی او گاهی به دام ساده‌سازی یا ابهام بیش از حد می‌افتد که بجای بحران متافیزیکی یا فاجعه جمعی کلاسیک ابزورد، فیلم با «بحران یک‌شب دوستان» مواجه است، شخصیت‌هایی که تا حدی تیپیک هستند و عمق روان‌شناختی کامل ندارند، و مهمتر از همه ریتم کند و مینیمالیستی که ممکن است برخی مخاطبان را از دست بدهد. با این همه سوال کلیدی چیز دیگری است: آیا صحت توانسته ابزورد را «بومی‌سازی» کند؟

صبحانه با زرافه‌ها تلاش می‌کند ابزورد اروپایی را از ساحت متافیزیکی و اجتماعی به سطح زیستِ خرد و روزمره‌ی ایرانی منتقل کند. این انتقال گاهی سطحی است و به جای فاجعه وجودی، طنزی شیرین و تلخ را تصویر می‌کند. در این ساختار فیلم همان‌قدر به در انتظار گودو نزدیک است که به کمدی موقعیت ایرانی؛ زرافه، مانند گودو، هرگز معنا نمی‌شود، اما بر خلاف گودو که غایب است، زرافه حاضر اما بی‌معناست. صحت نشان می‌دهد ابزورد می‌تواند در فرهنگ‌های غیرغربی نیز بازتولید شود، اما با چهره‌ای نرم‌تر و روزمره‌تر. اما به راستی این یک ابزورد بومی‌سازی شده است؟!

در نهایت صبحانه با زرافه‌ها نمونه‌ای از کمدی فلسفی-ابزورد در سینمای ایران است. سروش صحت با تلفیق طنز، موقعیت‌های روزمره و حضور نمادین زرافه، تلاش کرده پوچی و بحران زیست انسانی را بازتولید کند. اگرچه فیلم هنوز در مرز ساده‌گرایی شاعرانه و ابهام بیش از حد قرار دارد، اما نشان می‌دهد که ابزورد و طنز فلسفی قابلیت بومی‌شدن و بازتولید در فرهنگ ایرانی را دارند و می‌توانند آینه‌ای از زیست طبقه متوسط شهری باشند.

ارادتمند، خلیل پورخاتمی

۱ مردادماه ۱۴۰۴

دیدگاه بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیام *

نام